صادق هدایت

زندگینامه(بیوگرافی) واثار

صادق هدایت

زندگینامه(بیوگرافی) واثار

بخش چهارم:سفر به هندوستان

«صادق هدایت»دراین زمان تصمیم می کیرد تا به هندوستان برود.این سفربه همت یکی از دوستان خانوادگی اش ،به نام«شین پرتو»انجام گرفت.شین پرتو درباره چگونگی انجام این سفرمی گوید:«وقتی خواستم به محل مأموریت خود(سفارت ایران درهند)بروم ازمن کمک خواستندتالااقل برای مدتی ازشرش خلاص شوند.من باصادق دوست بودم وبا خانواده اش هم روابطی داشتم.به اوپیشنهادکردم بامن به هندبیاید.باخوشحالی پذیرفت.با هم به بمبئی رفتیم.به او جا ومکان دادم.ماشین تحریرقراضه ای به اودادم تاسرش گرم شودو«بوف کور»،ان اثرمنحط رابتواند پلی کپی کند.من بودم که دست صادق،این پسرلوس وننرراگرفتم تاهندراببیند وکارجفنگ بنویسد.حالا شما...درباره اش مقاله وکتاب می نویسید،که چه بشود؟ادبیات که این مزخرفات نیست.»(1)

به هرصورت صادق هدایت درروزسوم دسامبرواردشهربمبئی می شود.مدتی بودکه رژیم پهلوی برای تضعیف مبانی اسلامی درایران،حرکتی اغازکرده بودومی کوشیدتاگذشته دوروباستانی ایران رادرمقابل دوره اسلامی این سرزمین قراردهدوباتبلیغات پیرامون مجدوعظمت ایران باستان،اسلام واعراب رامایه عقب ماندگی وبدبختی ایران وایرانی معرفی کند.بزرگان خاندان هدایت که همگی درشمارمردان سیاست وازکارگزاران طرازاول رژیم بودند،به«صادق»پیشنهادمی کنندتابرای جبران عقب ماندگی درتحصیلات دانشگاهی وبرای اینکه بتواند برای خود،جا ومکان ویژه ای درتشکیلات دولتی دست وپاکند به این موج وجریان تبلیغی بپیوندد،وفرصت سفر به هندوستان را مغتنم شمرده،وبا بهره گیری از حضورزرتشتیان دراین سرزمین،زبانهای باستانی ایران،نظیرزبانهای پهلوی واوستایی رابیاموزدتادربازگشت به ایران به عنوان کارشناس دراین عرصه به خدمت گرفته شودو راه برای ترقیات بعدی او هموارگردد.این پیشنهاد،صادق هدایت رادراندیشه فروبردواوراوادارکردتابه صورت جدی دراین زمینه مشغول کارشود.با همین هدف بودکه اوروابط خودرابازرتشتی های ایرانی تبارهندگسترش داد،وسرانجام تصمیم گرفت تانزد«بهرام گورانکلساریا»به اموختن زبان پهلوی بپردازد.یکی ازپیشنهادکنندگان«محمودعنایت»برادر«صادق»بود.وی دردفاع ازنظریات خودمی گفت:من اصرارداشتم هدایت حتمآدریک رشته ای تیتر بگیردومتخصص شود.(2)

پس ازگذشت مدت زمانی کوتاه باکمک استادان هندی ودوستان زرتشتی،کارنامه اردشیربابکان رااززبان پهلوی ترجمه کردوانتشارداد(3)وبرای اینکه خودرابه رژیم بشناساند،چندین جلدازاین کتاب رابه تهران وبرای مقامات مهم وزارت معارف ووزارت خارجه ودیگرارگانهای مسئول فرستادودوستان وروزنامه نگارش رابرای تبلیغات بیشتردراین موردبسیج کرد.سفرهندوستان برای هدایت،درواقع فرصت مغتنمی بود،زیرا«شین پرتو»تمام امکانات انتشاراتی سفارت ایران رادراختیاراوگذاشته بود.بابهره گیری ازاین فرصت بودکه هدایت داستانهای«علویه خانم»و«بوف کور»راکه پیشترنوشته بود،به صورت پلی کپی انتشاردادوزیران نوشت:«طبع وفروش درایران ممنوع».(4)البته وی این عبارت را به قصدایجادکنجکاوی وتحریک وتحریص هموطنانش برپشت جلد«بوف کور»چاپ کرده بود.زیراخودش به هیچ وجه به این عبارت وتوصیه وفادارنماندوبرای هریک ازدوستانش،چندین جلدازاین اثررامجانی ارسال داشت وتعدادی راهم دراختیاررمضانی صاحب انتشارات ابن سیناقراردادتا بین علاقه مندان توزیع کند.محمودعنایت،برادربزرگ صادق می گوید:«حدود20تا15 نسخه پلی کپی شده بوف کورتوسط پست به دست من رسید...»(5)

عده ای این سفرهدایت به هندوستان رامرتبط باعلاقه وفعالیتهای سینمایی اومی دانندواعتقاددارندکه اوبه مقوله سینما هم بی توجه نبوده است،جباروزیری درنامه ای به عبدالحسین سپنتا(سازنده اولین فیلم سینمایی ایران)می نویسد:«دوروزقبل درشهربانی کل بودم،فریدون هدایت رادیدم.جوانی باریک اندام بااوبودبه نام صادق هدایت وبرای گرفتن گذرنامه مراجعه کرده بود.اومی گفت:ازهندوستان یکی ازکمپانیهای فیلمبرداری فارسی اورابرای نوشتن دیالوگ های فارسی استخدام کرده ودرصددحرکت است.اوازذکرنام کمپانی خودداری کرد...»(6)غیرازاین مورد،درچندجای دیگرهم به این مسئله که هدایت به قصدکارسینمایی به هندوستان رفته اشاراتی شده است.امامعلوم نیست که خودهدایت چنین قصدی داشته یادوستانش این برنامه رابرای اوتدارک دیده ومی خواستنداورابه عرصه سینما بکشانند.به هرحال این موضوع درشمارشایعات باقی می ماند،زیراهیچ اثری ازهدایت درزمینه سینما وجودندارد.باری پس ازچندماه اقامت درهندوستان،«غم غربت»و«یادیارودیار»به سراغ صادق امد!واوبی توجه به برنامه هاواهدافی که برای این سفر معین کرده بود،وبی اعتنا به امیدهایی که خانواده ودوستان اوبه این سفربسته بودند،همه چیزرارها کردودرشهریورماه 1316 شمسی به ایران بازگشت.هدایت پس ازبازگشت به ایران ،مدت دوماه رابه دیدوبازدیدگذراندودرتاریخ22 ابان ماه همین سال باردیگربه استخدام بانک ملی ایران درامدوبه عنوان کارمند«دایره ارز»مشغول به کارشد.مسئولیت این زمان اودربانک ملی«صدوراتیکت»و«تنظیم فهرست روزانه خریدوفروش ارز»بود.(7)این دوره ازهمکاری هدایت بابانک ملی هم مانند دفعه پیش چندان به درازا نکشیدواوحدودیک سال بعد،زمانی که اداره موسیقی کشوردروزارت فرهنگ تأسیس شد،به استخدام اداره موسیقی درامد.افرادی چون عبدالحسین نوشین وحسین خیرخواه ومحمدضیاء هشترودی نیزدراین اداره کارمی کردندوریاست ان به عهده سرگرد غلامحسین مین باشیان بود.درایام همکاری بااداره موسیقی بودکه هدایت باروزنامه نگاری اشناشد.زیرااین اداره مجله ای ماهانه به نام ماهنامه موسیقی انتشارمی دادوهدایت درانتشار ان دخالت داشت.«نخستین نوشته صادق هدایت دراین مجله تاریخ شهریور 1318 واخرین اثراوتاریخ مهرماه 1320رادارد.»(8)دیگرفعالیت هدایت درسال 1318 انتشار(چاپ دوم)کارنامه اردشیربابکان وچاپ اول «گجسته ابالیش» ازمتن پهلوی بود.این دواثرباسرمایه گذاری انتشارات ابن سینا چاپ وتوزیع شد.

اودر27 ابانماه 1320 به عنوان کارمنددفتربه استخدام هنرکده هنرهای زیبا که زیرنظررئیس دانشگاه تهران اداره می شد،درامدوتاپایان عمردرهمین سمت ودرخدمت همین دانشکده بود.(9)حقوق هدایت دراین شغل ماهانه«چهارصدونودتومان»بود.

درسال 1321 مجموعه «سگ ولگرد»ودرسال 1322 چاپ اول «گزارش گمان شکن»ودرسال 1323 چاپ اول ترجمه«مسخ»اثر فرانتس کافکا نویسنده پوچگرای معروف،رامنتشرکرد.درهمین سال نیزهمکاری خودرابا مجله سخن_نامه جامعه لیسانسیه های دانشسرای عالی اغازمی کند.(10)دراین زمان دکترذبیح الله صفا صاحب امتیازومدیرمجله سخن بودواز شماره های بعداین مسئولیت به پرویزناتل خانلری سپرده شدوهدایت رسمآبه صف همکاران مطبوعاتی خانلری پیوست وهمراه اوهمکاری خودرابامجله سخن ادامه داد.

علویه خانم و ولنگاری رایک باردیگردرهمین سال انتشارداد.درسال 1324 کتاب «حاجی اقا»راانتشارمی دهد.عده ای براین عقیده اند که انجمن فرهنگی ایران وشوروی به خاطر همین کتاب(که اداب وسنن مردم ایران را به تمسخرمی گیرد)به حمایت ازهدایت پرداخت.اودرهمین سال عضویت انجمن روابط فرهنگی ایران وشوروی رامی پذیردو سپس به عضویت تحریریه مجله«پیام نو»،ارگان این انجمن درمی اید.(11)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 جمشیدی،اسماعیل،خودکشی صادق هدایت،ص 85.

2 جمشیدی،اسماعیل، خودکشی صادق هدایت

3 مهنازعبدالهی،سالشمارزندگی هدایت.

4 خودکشی صادق هدایت،ص 87.

5 همان.

6 حقیقت،چنگیز،مجله جوانان رستاخیز،شماره 78،مورخ 9 دی ماه 1355.

7 جمشیدی،اسماعیل،خودکشی صادق هدایت،ص 88.

8 همان،ص 89.

9 روزنامه کیهان،مورخ 5/4/1355 .

10 هیلمن،مایکل،سالشمارزندگی صادق هدایت به نقل ازایران نامه،شماره 3.

11 همان.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد